شعری از زنده یاد ژاله اصفهانی: ز ابر تیره باران خواهد آمد چه باران آبشاران خواهد آمد بشوید خار و خس را از در و دشت صفای سبزه زاران خواهد آمد به کام تشنگان پر تکاپو زلال چشمه ساران خواهد آمد
مزن فریاد ای مرغ شب آهنگ چه سود از نغمه گر- دل را کند تنگ سحرگاهان به گلزار شکوفان پرستوی بهاران خواهد آمد
کبوتر نامه زرین به منقار ز اوج کوهساران خواهد آمد
غم هجران نماند جاودانه زمان وصل یاران خواهد آمد ز پای تپه تقدیر برخیز فراز قلّه با تندر در آمیز که بر این دشت خواب آلود خاموش هیاهوی سواران خواهد آمد
تلاش آنکه در ره جان فدا کرد به یاد رهسپاران خواهد آمد نخستین پرتو صبح طلائی سوی شب زنده داران خواهد آمد
زمان - شور و تکاپو آفرین است هزاران راه نو روی زمین است و قرن آبستن نظمی نوین است چه خرّم روزگاران خواهد آمد